جدول جو
جدول جو

معنی دری تنگی - جستجوی لغت در جدول جو

دری تنگی
نوعی تنگ فلزی دسته دار و بزرگ
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دست تنگی
تصویر دست تنگی
تنگدستی، تهیدستی، بی چیزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دل تنگی
تصویر دل تنگی
افسردگی، تنگ دلی، اندوهگینی
فرهنگ فارسی عمید
(دَ رِ زَ)
دیری است نزدیک شهر رها. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(دَ تَ)
صفت و حالت دست تنگ. عسرت. اعسار. ضیق معاش. تنگدستی. درویشی. فقر و مسکنت. سختی معیشت: نقل است که در مرض موت بودی و یکی درآمد و از دست تنگی روزگار شکایت کرد، پیراهن بدو داد. (تذکره الاولیاء عطار). از دهر مخالف به فغان آمده بود و از حلق فراخ و دست تنگی به جان. (گلستان سعدی).
- امثال:
دست تنگی سخت تر از جای تنگی است. (امثال و حکم). و رجوع به دست تنگ شود
لغت نامه دهخدا
(دَرْ رَ تَ)
دهی است از دهستان کاغذ بخش دورود شهرستان بروجرد. واقع در 18هزارگزی شمال باختری دورود و کنارراه مالرو میراحمدی به لبیان بالا. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دست تنگی
تصویر دست تنگی
تهیدستی بیچیزی فقر
فرهنگ لغت هوشیار